



به گزارش دیبا خبر، این روزها که به دلیل کاهش احتمال شیوع ویروس کرونا مدام به مردم توصیه میشود در خانه بمانند و به جای گشتو گذار در بازار، سرشان را خواندن کتاب در خانه گرم کنند، باز شاهد مقاومت عمومی در برابر کتاب خواندن هستیم، گویا ملتی عزمشان را جزم کردهاند تا لقب کتاب نخوانترین نسل تاریخ بشر را به نام خود ثبت کنند. اینکه چرا مردم ایران تحت هیچ شرایطی روی خوش به کتاب نشان نمیدهند، دغدغه خیلی از اهالی فرهنگ و ادب است، به همین منظور به گفتگو با محمدباقر علیزاده اقدم، نویسنده، جامعهشناس و استاد دانشگاه تبریز در رابطه با دلایل بیرغبتی به کتاب بین مردم ایران میپردازیم.
اینکه چرا خانه نشینی هم نتوانسته است مردم را به سمت کتاب بکشاند، بحثی زودگذر نیست و به علاقه و ذائقه واقعی مردم باز میگردد. در این موارد پیامهای انگیزشی و احساسی نیز جوابگو نیست و تاکید میکنم مسائل فرهنگی نیاز به نهادینهسازی دارند. در رابطه با اصلاح مسائل اجتماعی و فرهنگی، نیاز به سرمایهگذاری بلند مدت است، این طور نیست که امروز مسئولی حرفی بزند، از مردم خواهش کند در خانه بمانند یا مردم را به مطالعه تشویق کند و دیگران بگویند، چشم! مسائلی که طی سالیان متمادی نهادینه شده است، را نمیتوان یک روزه حل کرد.
فرسایش سرمایه های انسانی در کشور این روزها بیش از هر زمان دیگری قابل رؤیت است.
در مواردی مشابه شرایط امروز کشور، متوجه میشویم به دلیل فرسایش سرمایههای اجتماعی، دستمان خالی است. شاید یکی از دلایل این امر عدم توجه به علوم انسانی باشد. باید توجه کنیم که علوم پایه هیچ برتری بر علوم انسانی ندارند، هر دو دارای زمینههای متفاوتی هستند. علوم پایه، کاربردی و علوم انسانی، کارکردی هستند.
علوم باید در کنار هم باشند نه در مقابل هم. همان اندازه که پزشکی مهم است، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم دینی، زیستشناسی و… هم دارای اهمیت هستند و تمامی علوم در ارتباط با هم میتوانند نتیجهبخش باشند، وگرنه با جزیرهای عمل کردن علوم کارها به درستی به پیش نمیروند.
فضای مجازی، سلیقه مخاطب را به خوبی مهندسی کرده و به راحتی به نیازهای آنی مخاطبان پاسخ میدهد، هنگام خواندن کتاب مخاطب باید تمام قسمتهای آن را بخواند، اما فضای مجازی بخشهای مهم یک کتاب را برجسته کرده و به سرعت در اختیار عموم قرار میدهد.
نویسندگان نیز باید خود را به ذائقه مصرفکننده نزدیک کنند به نوعی به سمت مکدونالیزه شدن پیش بروند؛ کتابهایی با حجم کم به بازار عرضه کنند، چرا که مخاطب امروزی حوصله خواندن کتابهای طولانی را ندارد.
نگارش کتابهایی مختص مسافرتهای هوایی و چند ساعته میتواند به مرور باعث افزایش علاقه به مطالعه باشد. هم چنین نویسندگان نباید کیفیت را فدای کمیت کنند، در این صورت اگر محصولات فرهنگی عرضه شده جذاب باشد، به طور قطع تقاضا نیز افزایش مییابد.
کرونا بیشتر از اینکه یک موضوع جسمی باشد، روح جامعه را هدف گرفته است و تبعات اجتماعی بسیاری از قبیل استرس، هراس و اضطراب اجتماعی به همراه داشته است.
کرونا را میتوان یک مانور واقعی در نظر گرفت که عیبها و ضعفهای اجتماعی و فرهنگی ما را عیان کرده است و ما باید از این روزها درس بگیریم.
بحث مشارکت اجتماعی باید به عنوان یک مطالبه اجتماعی باشد، نه اینکه مسئولین از مردم بخواهند که برای حفظ سلامت خود در خانه بمانند. این رفتار نتیجه عملکرد چندین ساله مسئولین و عدم توجه به مسائل فرهنگی است.
در ارتباط با بحث کرونا اگر از این برهه گذر کنیم، باید این پدیده را مورد آسیبشناسی قرار داده، دلایل و پیامدهای این بیماری را از دید علمی بررسی کنیم. البته با توجه به اینکه در مورد مسائل اجتماعی هیچگاه نمی توان مطلق سخن گفت، باید تمام زوایای موجود را در تحلیل در نظر بگیریم، اینکه چرا مردم ایران در برخورد با ویروس کرونا این گونه بیمحابا هستند، به نوعی نشانگر بیتفاوتی اجتماعی است که خود این امر نیز میتواند از مسائل مختلفی از جمله پارادوکس بین ارزشها نشأت بگیرد.
در ابتدا باید ببینیم جدی نگرفتن خطر ویروس کرونا، به دلیل ناآگاهی است یا افراد به اصطلاح عامه خودشان را به بیخیالی زدهاند! از سوی دیگر نیز باید اذعان کرد، رفتارهایی که امروز در جامعه مشاهده میکنیم، رفتارهای احساسی زودگذر نیستند و ریشه در گذشته این ملت دارد.
طرف دیگر جدی نگرفتن این ویروس، نیازهای آنی و ضروری مردم است، دستفروشی را تصور کنید که تمام سال انتظار رسیدن نوروز را میکشد تا با درآمد فروش قبل از عید چالههای زندگی خود را پر کند، یا افرادی را در نظر بگیرید که برای تهیه مایحتاج زندگی روزانه مجبور به کار در بیرون از خانه و در محیطهای پر خطر و شلوغ هستند، به نظر شما این افراد تهدید کرونا را میتوانند جدی بگیرند؟! جواب مشخص است خیر! چرا که جبر زندگی چنان بر آنها فشار آورده است که شاخ به شاخ شدن با بیماری برایشان چندان اهمیتی ندارد و مجبورند برای کسب روزی هر خطری را به جان بخرند. هنگامی که میگوییم لطفا در خانه بمانید تا بیمار نشوید، یا از ماسک، دستکش و مواد ضد عفونی کننده استفاده کنید، در ابتدا باید شرایط را فراهم کرده و حمایت های لازم را انجام دهیم و سپس از مردم چنین درخواستی بکنیم.
بحث دیگری که امروز به وضوح دیده میشود، خشونت نمادین است که مربوط به قشر یا گروهی خاصی هم نیست. به طوری که در مورد ویروس کرونا نیز شاهد بودیم، پزشکان یا اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا به خاطر آرامش دادن به مردم، به صراحت اعلام میکنند که افراد عادی نگران نباشند، چرا که این ویروس بیشتر افراد دارای بیماریهای زمینهای از قبیل فشار خون و بیماران قلبی، کلیوی و سالمندان… را درگیر میکند. این حرفها نماد بارز خشونت نمادین است، چرا که برای تسکین عدهای از مردم، به طور آشکار گروهی دیگر را دچار استرس و تشویش میکند. به طور مثال معنی ساده این جمله این است که جوانان و افراد سالم نگران نباشند، بزرگترها و بیماران را میکُشد. و تمامی این مسائل در آینده باید دستمایه تحلیلهای جامعهشناسی و اهالی ادبیات باشد.
استفاده از مطلب با ذکر منبع “دیبا خبر” بلا مانع است.