



به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دیبا خبر، هر روز صبح در این شهر پایمان را از خانه بیرون می گذاریم شاهد انواع تخریب های شهری هستیم. شاید وقتی سخن از وندالیسم می شود بیشتر ما در ابتدا یاد نابود کردن تجهیزات شهری یا یادداشت نویسی روی آثار باستانی می افتیم، اما وندالیسم از آنچه می بینید به شما نزدیکتر است. درست از دقایق اول خروج از منزل تا زمانی که به خانه برسیم با این پدیده مواجه هستیم. شاید کمتر کوچه ای پیدا شود که روی دیوار یکی از ساختمان هایش جملات عاشقانه رد و بدل نشده باشد. «عاشقتم الهام»، «F & A»، «تو مال منی فقط»، «امروز دیگه به مامانت می گم»، «نسترن منتظرتم» و… گویی دیوارنویسی تنها وسیله ارتباطی برای بعضی ها است و حرف دلشان را باید اینجا بزنند، شاید هم می خواهند کاری کنند تا طرف مقابل هر روز این جمله را روی دیوار ببیند، اما این کار با هر دلیل و نیتی هم باشد، یک نوع تخریب اموال عمومی محسوب می شود.
چند قدمی از خانه گذشت، سوار اتوبوس می شویم، یکی آدامسش را چسبانده روی صندلی، آن دیگری از سر بیکاری افتاده به جان پشتی صندل جلویی و تا توانسته با کلید، چاقو یا هر وسیله تیزی آنجا را پاره پوره کرده است، یکی از عاشقان هم دوباره دلش هوایی شده و اسم به قول امروزی ها کراشش را روی صندلی حک کرده است.
در طول راه درختانی را می بینیم که حکاکی شده اند، یا چند نوجوان روی شاخو برگهایش آویزانند و تا شاخه را از جا درنیاورند، رضایت نمی دهند، بنرهای نصب شده در شهر یا شکسته شده اند یا سوراخ سوراخند، تعداد قابل توجهی از همشهریان هم گویا اعتقادی به سطل زباله ندارند، بسیاری از نیمکت های موجود در خیابان ها، معابر و پارک ها شکسته اند، چراغ ها نیز هم چنین، داخل سرویس های بهداشتی داخل شهر هم چندان تعریفی ندارد.
اکنون وقت بازگشت به خانه است، روی درِ خانه ها یا نزدیک آیفون، صدها برچسب تبلیغی چسبانده شده، وارد ساختمان هم که می شویم یکی از همسایه های محترم دیوارها را مورد عنایت قرار داده است و با کفش تا جایی که قدش می رسید روی دیوار رد پا به جا گذاشته است.
و این است حکایت تلخ هر روز ما با وندال های بیشماری که در جامعه قدم رو می زنند.
وندالیسم در قانون ایران
در قوانین جمهوری اسلامی ایران بر اساس ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی هر کس عمداً اشیا منقول یا غیرمنقول متعلق به دیگری را تخریب یا به هر نحو کلاً یا بعضاً تلف کند یا از کار بیندازد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم میشود.
تخریب اموال عمومی و وسایل عامالمنفعه یکی از مصادیق جرایم ضد امنیت است و علاوه بر آن تخریب درختان و فضای سبز نیز طبق مفاد این قانون زیر عنوان قانون گسترش فضای سبز مشمول تعزیر و محکومیت است.
انواع وندالیسم در شهر
نخستین نوع وندالیسم مربوط به محیط و مبلمان شهری است که عبارتند از شعارنویسی روی در و دیوار الصاق و چسباندن آگهیهای تبلیغاتی یا آگهی مجالس ختم و آگهی فروش وسایل منزل، تبلیغ فیلم، اطلاعیه کلاسهای درسی و آموزشگاهها در محلهای غیرمجاز، قرار دادن تراکتهای انتخاباتی در محلهای غیرمجاز، یادگار نویسی با اسپری روی دیوار کوچه و خیابان چسباندن تراکتهای آگهیها روی باجههای پستی و تیرهای برق، ایستگاههای اتوبوس و تابلوهای راهنمایی و رانندگی، شکستن یا دزدیدن سطلهای زباله نصب تابلو و پرچم با میخ یا سیم و کابل به بدنه درختان خیابان و در و دیوار شهر است.
دومین مصداق وندالیسم مربوط می شود به وسایل نقلیه شامل پاره کردن صندلی اتوبوسها مترو قطار صندلی سینماها هواپیماها خط کشیدن به بدنه خودرو و وسایل نقلیه شخصی و عمومی تخریب ایستگاه اتوبوس، شکستن دیوارهها و سقف آنها است.
سومین مورد شامل خیابانها و کوچهها شامل پاره کردن تراکتهای تبلیغاتی از روی تابلوهای بزرگ نصب شده در خیابانها، شکستن لامپ و روشناییهای معابر عمومی و فضاهای سبز، یادگار نویسی روی درختها و در و دیوارهای سرویسهای بهداشتی شهر، آسانسورها، تخریب باجه تلفن، آسیب به دستگاههای تلفن عمومی در شهر، شکستن شیشه کیوسکهای تلفنها است. و مورد آخر پارکها و فضای سبز و پارکهای جنگلی شامل شکستن درختان پارک، چیدن گلها و چیدن بوتهها و گیاهان کاشته شده در پارکها و فضای سبز شهر، نوشتن یادگاری بر روی درختان و یا صندلیها و نیمکت پارکها، ایجاد حریق عمدی در پارکها، تخریب چمن و یا سرویسهای بهداشتی، تخریب سطلهای زباله داخل پارکها، شیرها و دستگاههای آبسردکن داخل پارکها و فضای سبز، تخریب وسایل محوطه مخصوص کودکان خصوصاً تخریب وسایل بازی کودکان در پارکها و تخریب مجسمهها و تابلوهای نصب شده در داخل پارکها و فضای سبز است.
روستائیان هضم نشده در فرهنگ شهری
الگوی شهرنشینی که از آن به عنوان «الگوی شتابان شهرنشینی» یاد میشود، همراه با ورود دستاوردهای تکنولوژی جدید موجب کاهش نرخ مرگومیر و در عین حال به دلیل عدم همزمانی رشد شاخصهای اجتماعی ـ فرهنگی همانند باسوادی کل جامعه به خصوص باسوادی زنان و جمعیت قابل توجه روستایی نرخ زاد و ولدها در حد دوره ماقبل صنعت باقی مانده است و این امر سبب افزایش جمعیت شده است. علاوه بر عوامل بالا همزمان با این تحولات، در نتیجه اجرای اصلاحات ارضی و استفاده بخش کشاورزی از فنآوری روز ـ تراکتور، کمباین و… نیروی مازاد فراوانی در جامعه روستایی ظاهر گشته است، به دنبال همین امر، جمعیت مازاد روستایی به دنبال فرصتی برای کار و فعالیت و سراب زندگی بهتر راهــــــی منــــاطق شهری شـــده اند.
بررسی تحولات شهرنشینی کشورها نشان میدهد که کلانشهرهای محدودی توانستهاند، بخش عمدهای از جمعیت مناطق شهری و امکانات توسعه اقتصادی کشور را در خود جذب کنند و در بیشتر موارد به دلیل نبود زیر ساختهای لازم، تبعات اقتصادی و اجتماعی ناخواسته فراوانی بر نظام اجتماعی این کشورها تحمیل شده است.
همانطور که می دانید، نظام معیشت و سبک زندگی در محیط شهر با نوع خاصی از سازمان اجتماعی، احساسات، ذهنیات و تعامل اجتماعی و اقتصادی همراه است و به همین سبب افرادی که از مناطق کوچک روستایی یا شهرستانهای کوچک به کلانشهرها مهاجرت میکنند، به ناگاه خود را در میان سیل عظیم جمعیتی خواهند دید که هیچگونه سنخیت و تجانس فرهنگی با آنها ندارند.
اقتضائات محیط روستایی به کل با زندگی شهری متفاوت است و حتی با گذشت سالیان زیاد از مهاجرت روستائیان به مناطق شهری و تغییر نسل ها باز شاهد تداوم رفتارهای خاص روستایی بین این قشر هستیم.
و این است واقعیت تلخ کلانشهرها در کشورهای توسعه نیافتهای همچون ایران.
پس چه باید کرد! قبل از هر چیز باید این مورد را در نظر گرفت که این قشر، انسان هستند، نیازها و خواستههای انسانی و از همه مهمتر خطاهای انسانی دارند، در نتیجه به هنگام برنامهریزی باید آگاه باشیم با مجموعهای انسانی دارای ارزش و احساسات طرف هستیم نه مجموعهای مکانیکی!
گرچه علوم انسانی و اجتماعی در ایران چندان جدی گرفته نمیشود، اما کاش برای یکبار هم که مسئولین به نظریات اجتماعی مطرح شده در حوزه شهری نیمنگاهی بیاندازند و از آن بهره بگیرند. بیایید، افراد مورد نظر در این بحث را با الهام از نظریات جیمز ویلسون و جورج کلینگ که یکی در حوزه مدیریت شهری و دیگری در زمینه جرم شناسی تخصص دارند، به عنوان ” پنجرههای شکسته” در نظر بگیریم.
ساختمانی را در نظر بگیرید که چند پنجره شکسته دارد. اگر این پنجرهها تعمیر نشوند، احتمالاً افراد خرابکار، در هنگام مشاهده این ساختمان در مقایسه با یک ساختمان سالم تمایل بیشتری به تخریب سایر پنجرهها خواهند داشت. حتی ممکن است وارد آن ساختمان شوند و اگر کسی ساکن آنجا نباشد، آنجا را اشغال کنند. یا فرض کنید در یک پیادهرو، قطعاتی از زباله ریخته شود. چند قطعه زباله جمع میشود و به سرعت زبالهها افزایش پیدا میکنند. در نهایت، مردم ظرف غذاهای خود را آنجا رها خواهند کرد و حتی شاید به ماشینها دستبرد زده شود.
با ذکر این مثالها، مقاله پنجره شکسته که در سال ۱۹۸۲ در ماهنامه آتلانتیک به چاپ رسیده است، را چنین میتوان خلاصه کرد: سالهاست در پزشکی بحث بر این است که بهداشت بر درمان مقدم است. آمارها، پلیس و مردم هم نباید صرفاً به دنبال جرمها و آسیبهای فردی باشند. باید بکوشیم جامعهای را حفظ و نگهداری کنیم که هر جنسی از پنجره های شکسته را نداشته باشد.
قطعاً پنجره شکسته در آن مقاله، صرفاً یک مثال ساده است و اگر مقاله را مرور کنید به انواع مثالهای دیگر هم پرداخته شده است. محتوای اصلی نظریه پنجرههای شکسته این است که اجازه ندهید، هیچ پنجرهای شکسته باقی بماند، حتی برای یک روز.
به طور قطع میتوان بسیاری از جنبههای پیشگیری این نظریه، از قبیل نظارت مستمر بر مردم، کنترل رفتارها و رسیدگی به ظاهر و نمای شهر و تجهیزات شهری را اعمال کرد. گرچه میزانی از سختگیری هم به عنوان چاشنی میتواند در تزرریق فرهنگ صحیح شهرنشینی و کاهش جرائم کوچک و ناهنجاریهایی که به مرور به دلیل غفلت، تبدیل به بخشی از هنجارهای جامعه شدهاند، مؤثر باشد.
وندالیسم، پدیده ای شخصی، اجتماعی یا روانی؟
برخی کارشناسان وندالیسم را نتیجه مستقیم کیفیت پایین برنامهها و خدماترسانی شهری می دانند، عده ای وندالیسم را رفتاری تعمدی و غرض ورزانه تلقی می کنند و عده ای نگاه جامعهشناسانه، فرهنگی و حتی سیاسی به این پدیده دارند.
با این حال یافته های تحقیقات مختلف در حوزه های گوناگون نشان می دهد، وندالیسم می تواند بازتابی از عوامل زیر باشد: ابراز خشم و نارضایتی در برابر اجحاف، اجبار، تبعیض، اقتدار، تهدید آزادیهای فردی، نابرابری و بی عدالتی ساختارها، سازمانها و نهادهای جامعه شهری سلطهگر، احساس بی هنجاری، احساس اجحاف، اختلال در روابط و شرایط خانوادگی، آموزشی و تجربه خشونت در کودکی.
پژوهشگران آسیبهای اجتماعی دریافتهاند که شرایط و محیط اجتماعی افراد در شکلگیری شخصیت وندالها نقشی تعیینکننده دارد که ریشههای آن را در محیط خانواده میتوان یافت. در این خصوص، دو دیدگاه متفاوت و حتی در برخی موارد متضاد در مورد وندالیسم ارائه شده است: دیدگاه نخست، بر این باور است که وندالیسم معمولاً در خانوادههایی غیرمنضبط با والدینی سردرگم و مردد و نامطمئن از ارزشها و فلسفه اجتماعی خویش پرورش مییابند و غالباً احساس درماندگی و اجحاف خود را به صورت قهرآمیز و پرخاشگرانه در مقابل نسل بزرگتر، صاحبان قدرت و همه نهادها و سازمانهای تأسیس شده در جامعه نشان میدهند.
محققان علوم اجتماعی نیز معتقدند، تخریب اموال عمومی یا خرابکاری جوانان میتواند مقدمهای برای رفتارهای بزهکارانه باشد؛ بهویژه با نگاهی ژرف به این مسأله میتوان دریافت که جوانان از تخریب اموال عمومی در اماکن آموزشی مثل شکستن نیمکتها و کندهکاری روی آن، نوشتن شعار و یادگاریهای مختلف بر روی در و دیوار به جز ایجاد چهره نامناسب فرهنگی و اجتماعی و از بین بردن اموال عمومی و خصوصی و صدمه زدن به امکانات رفاهی جامعه، به نوعی تخلیه عقدههای ناگشوده را بر سر این وسائل جبران میکنند که میتواند زمینهساز اولیه برای بزهکاریهای آینده باشد.
از دیدگاه اجتماعی، وندالیسم را میتوان در پنج گروه دستهبندی کرد:
– وندالیسم خصومتگرایانه که مثالهایی از این نوع وندالیسم خشن و وحشیانه از خط کشیدن روی بدنه اتومبیل، بیرون کشیدن گلهای پارک، آزار دادن حیوانات و جانوران برخی تفریحگاههای عمومی، پنچر کردن لاستیکهای اتومبیلهای یک توقفگاه، شکستن آنتن و آیینه اتومبیل و موتور سیکلت، قرار دادن موانع بزرگ روی خطوط راه آهن، پرتاب سنگ به شیشههای قطار در حال حرکت و اتصال برق به وسایل عمومی. پیشبینی نتایج حاصل از این نوع وندالیسم بسیار گسترده و دشوار است؛ اما شاید بتوان مواردی، همچون: خستگی، ملامت، غضب، نومیدی، درماندگی و افسردگی را پیامدهای اولیه آن دانست. جوامع مختلف هنوز به دلیل جنبه کاملاً غیرانسانی این نوع وندالیسم پاسخ درخور و مناسبی برای آن نیافتهاند
بر اساس پژوهشی با عنوان «مقابله با گرافیتی و وندالیسم» توسط سوزان گیزون و پال ویلسون در مؤسسه جرمشناسی استرالیا انجام شده بود با بهرهگیری از تئوریهای فضای قابل دفاع، تئوری فضای قابل مدیریت، مدیریت حرکتی و طراحی فیزیکی، مهمترین انگیزههای وندالها از آسیبرسانی به اموال عمومی را اینگونه برشمرده است: انتقام، عصبانیت، خستگی و بیحوصلگی، بهدست آوردن چیزی، کنجکاوی و ابراز وجود.
»بروگ» در پژوهشی تجربی به «بررسی اوباشگری و خشونت طرفداران فوتبال در هلند» پرداخت. به نظر وی، فقدان نظارت مؤثر والدین بر رفتار فرزندان، داشتن معضل در دوره تحصیلی، دو عاملی هستند که ۶۰ درصد از تغییرات مربوط به اوباشگری را تبیین میکند و بین عدم نظارت والدین بر فرزندان و میزان حمله آنها به اموال عمومی و بزهکاری ارتباط معناداری وجود دارد.
«سترونسکی و مسنر» در تحقیقی با عنوان «تبیین جرم در بین جوانان» پرداختهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که معرفهای فشار، تأثیرات معناداری بر روی تخلفات خشونتآمیز و جرایم علیه اموال میگذارد و همچنین، سنجههای مربوط به انواع فشار به طور مثبت با افسردگی مرتبط است. علاوه بر این، تجزیه و تحلیلها نشاندهنده تفاوت جنسیتی در تأثیر افسردگی بر تخلفات است.
در تمامی تحقیقات انجام شده، متغیرهای پایگاه اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، فردی و زیستی، از مؤثرترین متغیرهای اثرگذار بوده است. همچنین، مهاجرت، حاشیهنشینی، تجارب دوران کودکی، جامعهپذیری غلط، سیستمهایی نادرست ضمانتهای رفتاری (تنبیه) بر بروز رفتارهای وندالیستی اثرگذار بوده است؛ علاوه براین، فقدان نحوه گذران اوقات فراغت، تعامل و معاشرت با افراد ناباب، محل سکونت نامناسب، فشار جمعی به رفتارهای هیجانی، عدم تعلق به هویت شهری، فقدان استحکام مواد و مصالح مبلمان شهری هم به بعد رفتارهای تخریبگرایانه در جامعه کمک شایانی نموده است. از بعد دیگر فقدان متغیرهای اجتماعی نشاط اجتماعی، وجود محرومیت و انزواطلبی وندالان در زندگی، بیگانگی و طرد اجتماعی تخریبگران، بیکاری و تقویت بروز رفتارهای انتقامجویانه از مدیران و مسؤولان، در کنار بروز رفتارهای ناکامی از سوی والدین، معلمان و دوستان هم به بروز چنین رفتارهای مخربی تاثیرگذار بوده است.
اما چه باید کرد! اگر قرار باشد جوابی برای این پرسش یافت، با انواع راهکارهای متخصصین شهری مورد توجه قرار دهیم که در این بین می توان به اقداماتی از قبیل افزایش مشارکت و مسئولیت پذیری اجتماعی تبلیغ و اطلاع رسانی از طریق رسانهها، درونی کردن فرهنگ شهروندی، گسترش نظارت پلیسی، آموزش شهروندان و زیباسازی شهری اشاره کرد.
اما قبل از هر چیز باید این مورد را در نظر گرفت که این قشر، انسان هستند، نیازها و خواستههای انسانی و از همه مهمتر خطاهای انسانی دارند، در نتیجه به هنگام برنامهریزی باید آگاه باشیم با مجموعهای انسانی دارای ارزش و احساسات طرف هستیم نه مجموعهای مکانیکی!
گرچه علوم انسانی و اجتماعی در ایران چندان جدی گرفته نمیشود، اما کاش برای یکبار هم که مسئولین به نظریات اجتماعی مطرح شده در حوزه شهری نیمنگاهی بیاندازند و از آن بهره بگیرند. بیایید، افراد مورد نظر در این بحث را با الهام از نظریات جیمز ویلسون و جورج کلینگ که یکی در حوزه مدیریت شهری و دیگری در زمینه جرم شناسی تخصص دارند، به عنوان ” پنجرههای شکسته” در نظر بگیریم.
ساختمانی را در نظر بگیرید که چند پنجره شکسته دارد. اگر این پنجرهها تعمیر نشوند، احتمالاً افراد خرابکار، در هنگام مشاهده این ساختمان در مقایسه با یک ساختمان سالم تمایل بیشتری به تخریب سایر پنجرهها خواهند داشت. حتی ممکن است وارد آن ساختمان شوند و اگر کسی ساکن آنجا نباشد، آنجا را اشغال کنند. یا فرض کنید در یک پیادهرو، قطعاتی از زباله ریخته شود. چند قطعه زباله جمع میشود و به سرعت زبالهها افزایش پیدا میکنند. در نهایت، مردم ظرف غذاهای خود را آنجا رها خواهند کرد و حتی شاید به ماشینها دستبرد زده شود.
با ذکر این مثالها، مقاله پنجره شکسته که در سال ۱۹۸۲ در ماهنامه آتلانتیک به چاپ رسیده است، را چنین میتوان خلاصه کرد: سالهاست در پزشکی بحث بر این است که بهداشت بر درمان مقدم است. آمارها، پلیس و مردم هم نباید صرفاً به دنبال جرمها و آسیبهای فردی باشند. باید بکوشیم جامعهای را حفظ و نگهداری کنیم که هر جنسی از پنجره های شکسته را نداشته باشد.
قطعاً پنجره شکسته در آن مقاله، صرفاً یک مثال ساده است و اگر مقاله را مرور کنید به انواع مثالهای دیگر هم پرداخته شده است. محتوای اصلی نظریه پنجرههای شکسته این است که اجازه ندهید، هیچ پنجرهای شکسته باقی بماند، حتی برای یک روز.
به طور قطع میتوان بسیاری از جنبههای پیشگیری این نظریه، از قبیل نظارت مستمر بر مردم، کنترل رفتارها و رسیدگی به ظاهر و نمای شهر و تجهیزات شهری را اعمال کرد. گرچه میزانی از سختگیری هم به عنوان چاشنی میتواند در تزرریق فرهنگ صحیح شهرنشینی و کاهش جرائم کوچک و ناهنجاریهایی که به مرور به دلیل غفلت، تبدیل به بخشی از هنجارهای جامعه شدهاند، مؤثر باشد.