



به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دیبا خبر، اقتصاد ایران طی دهه های اخیر ویران و ویران تر شده است، اما امسال را باید خرابترین سال و تلخترین سال از نظر معیشتی برای کشور دانست، البته تا این لحظه. چرا که با روند رو به فنایی که مسئولین پیش گرفته اند، چند روز، هفته، ماه و سال بعد غبطه گرانی های امروز را خواهیم خورد.
الان هر کسی به نوعی تحت فشار است. پدران در تلاش برای سیر کردن زن و فرزند، مادران در تکاپو برای حفظ کیان خانواده در این شرایط دشوار، پسران جوان دنبال در اوج ناامیدی دنبال شغل، پول، ماشین و خانه و اما دختران در این میان چشم انتظار آینده ای مبهم هستند. آینده ای که در آن کمترین نقش را دارد. البته این گفته شامل حال تمام دختران نمی شود، بلکه بیشتر صحبت از خانواده هایی است که در دهک های پایین درآمدی قرار دارند، یا در شهرهای کوچک و روستاها ساکن هستند.
متاسفانه با توجه به تورم و گرانی های اخیر آینده درخشانی برای دختران ایران نمی توان متصور شد. در این گزارش به بخشی از واقعیت های تلخی که در کمین دختران قشر پایین درآمدی است، اشاره می کنیم. تاکید می کنم این تنها بخشی از بلایی است که سر آنها می آید یا خواهد آمد.
ترک تحصیل در کمین دختران خانواده های ندار
در شرایطی که بسیاری از خانوارهای ایرانی در تامین مایحتاج اولیه خود مانده اند، طبیعی است که هزینه های اضافی را حذف کنند و با توجه به فقر فرهنگی در اغلب خانوارهای کم درآمد، دور از انتظار نیست که تحصیل دختران چندان اولویت نباشد.
ازدواج اجباری یا به اصطلاح فروش دختران به مردان پولدار
نگاه به دختران به عنوان کالای مبادله ای متاسفانه امر رایجی در بین خانوارهای بسیار ضعیف از نظر مالی است. به خصوص در شهرهای مرزی یا مناطق محروم که سرپرست خانوار از یافتن شغل مناسب محروم است، این امر تبدیل به یک روال عادی شده است، دختران خود را به ازدواج اجباری با مردی وادار می کنند که هیچ سنخیتی با آنها ندارد و در مقابل پول دریافت می کنند.
پدیده نامیمون کودکهمسری
با توجه به تورم اخیر و افزایش چند صد برابری قیمت کالاها و اجاره ها، قطعا شاهد افزایش کودکهمسری در جامعه خواهیم بود. بهطوری که بررسی های آماری نشاندهنده روند صعودی کودک همسری از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۳۹۸ هستند. و استان های خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان و خوزستان تا سال ۱۳۹۶ در زمره استان هایی قرار دارند که بیشترین نرخ کودک همسری در آن ها اتفاق افتاده است.
زایمان در سنین پایین
بررسیها در رابطه با میزان ازدواج و فرزندآوری دختران نوجوان بین استانهای کشور نشن می دهد که به طور کلی ۱۲ درصد دختران ۱۰ تا ۱۹ ساله ازدواج می کنند که از این تعداد نزدیک سه درصد دارای فرزند هستند.
بررسیهای یک مطالعه در خصوص تاثیر متغیرهای اقتصادی اجتماعی بر میزان بارداری دختران نوجوان در ایران نشان داد که عمده دختران نوجوان دارای فرزند، تحصیلنکرده و بیسواد هستند و در مناطق روستایی و در استانهای با سطح توسعه پایینتر سکونت دارند.
به طور متوسط حاملگی در نوجوانان ۱۱ درصد کل بارداریهای جهان را شامل میشود و ۹۵ درصد این موارد در کشورهای با درآمد پایین و متوسط است. طبق آمار؛ در کشورهای توسعهیافته از هر سه هزار و ۸۰۰ دختر نوجوان، یک نفر بر اثر حاملگی میمیرد، در حالی که در کشورهای در حال توسعه از هر ۱۵۰ دختر نوجوان، یک نفر به دلیل بارداری در سن پایین جان خود را از دست میدهد.
بررسی دادههای سرشماری سال ۱۳۹۵ نشان می دهد که روند ازدواج و فرزندآوری دختران نوجوان در کشور تقریباً از سنین ۱۴ و ۱۵ سالگی شروع میشود. در این بین استان سیستان و بلوچستان با ۷.۳ درصد بالاترین میزان فرزندآوری نوجوانان دختر را دارد و پس از آن استانهای اردبیل، خراسان شمالی، آذربایجان شرقی و زنجان قرار دارند.
تحقیق پروانه عیدیپور، محمد ترکاشوند مرادآبادی و ملیحه علی مندگاری؛ پژوهشگران دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد نشان می دهد که متغیر محل سکونت، با ازدواج دختران نوجوان مرتبط است. به این صورت که احتمال ازدواج و فرزندآوری دختران ساکن روستا، بالاتر از دختران ساکن شهر است و همچنین دختران غیرفعال (از نظر تحصیل و شغل) نسبت به دختران فعال، فرزندآوری بیشتری دارند.
یکی از مهمترین متغیرهای مرتبط با ازدواج نوجوانان دختر، «در حال تحصیل بودن» است. به صورتی که دختران ترک تحصیل کرده، به نسبت دختران در حال تحصیل، نسبت بالاتری فرزندآوری در سن نوجوانی را تجربه میکنند. همچنین بین سواد دختران و احتمال فرزندآوری آنها رابطه معنیدار وجود دارد و احتمال فرندآوری دختران باسواد، کمتر است.
به عبارت دقیق تر بین فرزندآوری و وضعیت اقتصادی در نوجوانان رابطه معنادار معکوس وجود دارد و هر چه که وضعیت اقتصادی نامناسبتر باشد، فرزندآوری دختران نوجوان بیشتر است.
خشونت خانگی
خشونت خانگی شامل خشونت جسمی، کلامی، اقتصادی، روانی و… در خانوارهای با فرهنگ پایین و کم درآمد رایج تر از سایر خانواده ها است.
بر اساس مطالعات، سن پایین ازدواج (در ۸ مطالعه)، کم سواد یا بیسوادی زنان (در ۷ مطالعه)، عدم انجام صحیح کارهای خانه (در ۵ مطالعه)، مسائل مالی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین (در ۵ مطالعه)، نابرابریهای جنسیتی و مردسالاری (در ۵ مطالعه)، درست نپختن و یا نپختن غذا طبق میل شوهر (در ۴ مطالعه)، مسائل مربوط به جهیزیه مانند مطالبه جهیزیه یا کم بودن جهیزیه (در ۴ مطالعه)، عدم توانایی به دنیا آوردن فرزند پسر (در ۴ مطالعه)، سطح پایین سواد همسر (در ۳ مطالعه)، فقر (در ۳ مطالعه)، زنان متعلق به خانوادههای با درآمد سرانه پایین (در ۲ مطالعه)، روابط خارج از ازدواج توسط زن (در ۲ مطالعه)، زنان بیکار (در ۲ مطالعه)، تعداد فرزندان و بیتوجهی به فرزندان از نظر همسر (در ۲ مطالعه)، بی توجهی به فرزندان (در ۲ مطالعه)، تعداد اعضای خانواده، رفتارهای ناسازگار در دختران نوجوان و بیکاری شوهر از عوامل تاثیرگذار در افزایش خشونت خانگی هستند.
بر اساس یافتههای تحقیقات متعدد مشخص شده است که بیشترین فراوانی در مورد عوامل مؤثر بر اعمال خشونت علیه زنان سن پایین در هنگام ازدواج و اعتیاد شوهر به الکل و داروهای روانگردان است.
تعرض جنسی
مریم رسولیان؛ رئیس انجمن علمی روانپزشکان در گفتوگویی با خبرگزاری ایلنا با اشاره به آزار جنسی کودکان و نوجوانان که در سال های اخیر فرصتی برای رسانهای شدن داشته اند، می گوید: شیوع آزار جنسی کودکان ۲۰ درصد است که طبیعتا شیوع آن در دختران بیشتر و در پسرها کمتر است، اما بیش از ۹۰ درصد آزارهای جنسی توسط خانواده، بستگان، دوستان و آشنایان رخ میدهد.
مطالعات نشان دهنه این است که در برخی مناطق مثل حاشیه شهرها و مناطقی که بزه زیادتر است و هنجارهای اجتماعی در بین گروههای سنی جوانان متناسب با هنجارهای عمومی نیست، وقوع تجاوز میتواند حتی امری مطلوب محسوب شود و طبیعتا میتواند تمایل به آزار جنسی را فراهم کند. نکته اصلی این است که در اغلب موارد بهویژه در این مناطق بهخصوص درباره کودکان تجاوز گزارش نمیشود، چراکه آزار جنسی در کودکان اغلب توسط نزدیکان انجام میشود و مطرحشدن و پیگیری آن منجر به تعارضات جدی بین اعضای خانواده و متلاشیشدن خانواده میشود. بهعلاوه اینکه در مجموع حمایت کافی از کودکان نمیشود.
ناامنی در جامعه
باید این واقعیت را بپذیریم که هرچه فقر و بیکاری در جامعه افزایش می یابد، باید به همان نسبت شاهد بروز رفتارهای ضد هنجاری باشیم.
ارتباط مستقیمی بین فقر و بزه وجود دارد. مسلما هرچه فشار اقتصادی روی مردم بیشتر شود، به همان نسبت جرم و جنایت نیز افزایش می یابد. فشار اقتصادی در کنار فشار جنسی روی پسران مردانی که ازدواج نکرده اند، تبعات خطرناکی به همراه دارد.
همچنین در این شرایط دختران به دلیل قدرت کم بدنی نسبت به مردان بیشتر در معرض تجاوز، دزدیده شدن، سرقت اموال و قاچاق هستند که این امر را نمی توان نادیده گرفت.
تنفروشی برای کسب درآمد
آمارها نشان می دهد بیشتر از ۷۰ دختران و زنان پس از شروع فحش، خودارضایی می کنند که این مسئله نشان می دهد آن ها از روابط متعدد خود لذت نمی برند . بنابراین همیشه در تنفروشی انگیزه اقتصادی مطرح است. ولی با این وجود علل روسپیگری متفاوت است از این عوامل می توان فقر، بیکاری، تربیت نامناسب، اعتیاد اعضای خانواده و نارضایتی از روابط زناشویی و … را نام برد .
نگاهی گذرا به وضع آذربایجانشرقی در شاخص ازدواج و باروری زود هنگام
اولین واقعیت تلخ این است که آذربایجان شرقی در ازدواج زودهنگام و کودک همسری و همچنین در طلاق گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال در رتبه دوم کشوری قرار دارد. مخصوصا کودک همسری در شهرستان های ملکان، بستان آباد، سراب و چاراویماق بیشتر رایج است، همچنین بالاترین درصد طلاق در ازدواج های زودهنگام در شهرستان ورزقان، ملکان، سراب، خداآفرین، کلیبر و هشترود مشاهده شده است.
بر اساس آمار منتشر شده در سالنامه آماری سال ۱۳۹۵ در آذربایجان شرقی مشخص می شود که تعداد ۱۶ هزار و ۵۱۰ دختر در گروه سنی ۱۴-۱۰ ساله ازدواج کرده اند که از این تعداد همسر ۱۴۲ نفر فوت کرده و ۳۴۹ نفر نیز طلاق گرفته اند. این آمار برای گروه سنی ۱۹-۱۵ نیز به ترتیب شامل ۳۲۲ هزار و ۸۴۱ ازدواج، ۶۵۲ مورد فوت همسر و شش هزار و ۷۷۹ مورد طلاق است.
آماری که نشان می دهد چقدر میزان کودک همسری در استان ما زیاد است و متاسفانه تعداد زیادی از دختران در سنی که هنوز از نظر استانداردهای بینالمللی برای ازدواج مناسب نیست به دلیل فوت همسر یا طلاق بیوه شده و باید مسیر دشواری را در بهترین دوران زندگی خود طی کنند.
بر اساس سرشماری در سال ۱۳۹۵ ، ۲۲ درصد جمعیت دختران و زنان استان کمتر از ۱۹ سال سن دارند، و این بدان معنی است که ۲۲ درصد در معرض آسیب ازدواج زودهنگام هستند. این در حالی ست که بر اساس آمار سال ۹۹، در قبال ازدواج بیش از ۳۰ هزار نفر، ۹ هزار و ۴۵۶ نفر طلاق گرفته اند.
نکته تلخ دیگر اینکه در سال ۹۵ بالغ بر ۱۴ هزار نفر زن سرپرست خانوار شناسایی شده اند که از این تعداد حدود ۹ هزار نفر سرپرست خانوار تک نفره، سه هزار و ۶۲۹ نفر سرپرست خانوار دو نفره، بیش از یک هزار زن، سرپرست خانوار سه نفره و… هستند.
آمار قابل تامل دیگر میزان ولادت ثبت شده بر حسب گروه سنی مادران طی سال ۹۹ است که بر این اساس میزان باروری در گروه سنی کمتر از ۱۵ سال دو درصد و در گروه سنی ۱۵-۹ ساله ۹ درصد است.
روایت دو دانشآموز از ازدواج هم مدرسه ای هایش
محدثه یکی از دخترانی است که در روستای شیخ حسن در نزدیکی تبریز ساکن است، او اکنون در مدرسه مشغول تحصیل بود و می گوید بسیاری از دختران در مقطع ابتدایی و متوسطه اول ازدواج کرده اند یا قرار است به زودی ازدواج کنند.
به گفته او ازدواج در سنین پایین در این روستا یک امر عادی است، گرچه برخی از دختران تمایل به ادامه تحصیل دارند، اما به اجبار خانواده تن به این کار می دهند.
سارا دیگر دختر ۱۴ ساله ای است که در خیابان مشروطه که یکی از مناطق محروم تبریز است، زندگی و تحصیل می کند. به گفته او تعداد زیادی از دوستانش قبل از سن ۱۳ سالگی ازدواج کرده اند و تعداد کمی از آنها بعد از ازدواج به مدرسه می آید. او می گوید حتی چند نفر از هم کلاسی هایش در مدرسه الان مادر شده اند.
به گفته سارا بیشتر این ازدواج ها فامیلی هستند و در خانواده های فقیر دارای چند فرزند صورت می گیرند.
گفتنش شاید چندان خوشایند نباشد اما دختران ایران زمین با این اوضاع اقتصادی و اخلاقی کشور قطعا چالش های فراونی پیش رو دارند.