به گزارش خبرنگار پایگاه خبری دیبا خبر، کتاب تاریخ شفاهی (گفتوگو با چهرههای فرهیخته تبریز) نوشته حسن علیزاد پروین یکی از معدود کتابهایی است که در قالب مصاحبه با شخصیتها توانسته است ناگفتههای تاریخ را از گنجینه پنهان درون سینههای آنها بیرون بکشد. جلد اول این کتاب شامل مصاحبه با ۱۳ نفر از افراد بنام تبریز از قبیل پهلوان حبیب پنبهچی، سید جمال ترابی طباطبایی، علی اکبر ترابی، بیتالله جمالی، یحیی شیدا، دکتر سیروس برادران شکوهی، سیروس قمری، محمود قبه زرین، نگار عذاری، دکتر محمد حسین مبیّن، کریم مشروطهچی و دکتر جواد هیئت است. این کتاب به زبانی ساده و جذاب بخشهایی از زندگی و سرگذشت این افراد را روایت میکند و در عین حال نقبی به تاریخ این مرز و بوم نیز میزند. در ادامه با حسن علیزاد پروین، نویسنده این کتاب به گفتو گو مینشینیم.
ابتدا خودتان را معرفی کنید
از شما به خاطر ترتیب دادن این مصاحبه سپاسگذارم. من متولد سال ۱۳۳۰ در محله سرخاب تبریز هستم و در دانشگاه تبریز در رشته برنامهریزی شهری خواندهام. مدیر تحقیقات و سنجش برنامهای صدا و سیما بودهام و با همین عنوان پژوهشگر ارشد بازنشسته شدهام. من ۴۰ سال پژوهش کردهام و از آنجایی که به مسائل اجتماعی و فرهنگی علاقه ویژهای دارم و با بسیاری از پژوهشگران و جامعهشناسان در دانشگاه تبریز در ارتباط هستم به نوعی همواره درگیر با پژوهش بودهام.
چرا تاریخ شفاهی؟
من خودم به شخصه معتقدم تاریخ مکتوب تاریخ دستخورده است؛ هر زمان رویدادهای تاریخی به صورت مکتوب به جامعه ارائه شده، همواره بر مبنای سیاستها و نگاههای قدرتها و تصمیمگیران بوده است. میتوان گفت تاریخ واقعی را کمتر در اختیار جامعه قرار دادهاند؛ به طوری که ملاحظه شده در تاریخ تعدادی از اتفاقات برجسته شده. وقایعی همچون زد و خوردها و لشکرکشیها و تحرکات پادشاهان زیاد مطرح شدهاند تا زندگی روزمره انسانها، توسعه،ها پیشرفتها، شکستها، ارتباطات و نگرشهای افراد جامعه، در حالی که همین مفاهیم و فعالیتها برای آینده مهمتر از لشکرکشیها هستند.
در رابطه با سیر تکمیل محتوای کتاب توضیح بدهید!
آقای دکتر لاجوردی که بعد از انقلاب از ایران رفته بود و در دانشگاه هاروارد کرسی به عنوان تاریخ شفاهی داشت با تمام سردمداران سلسله پهلوی مصاحبه کرده و چندین کتاب منتشر کرده بود. بعضی از کتابهایش در اینجا ترجمه شده و من هفت جلد آن را پیدا کرده و خواندهام. هنگام مطالعه این کتاب میدیدم افرادی که زمانی مسئولیتی در رژیم پهلوی داشتند، بعد از گذشت چندین سال دید انتقادی به زمان خود و قضایای آن روزها داشتند، این نکات همان ناگفتههای تاریخ رسمی است، من همیشه دوست داشتم کار مشابهی در این زمینه انجام بدهم.
از نظر شما تقابل بین تاریخ شفاهی و تاریخ مکتوب چقدر است؟
ما در تاریخ شفاهی میخواهیم یافتهها، تجربیات و مشاهدات افراد را بررسی کنیم اما ارزیابی را به عهده مخاطب میگذاریم. واقعیت این است که تاریخ ما آنطور که باید نوشته نشده است. تاریخ مکتوب تاریخ دستخورده است. طی دوران مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با معیارهای خاصی به کتابها مجوز میدهد و مثلاً میگوید فلان مورد امروز صلاح نیست، مطرح شود یا در رسانهها بایدها و نبایدها میگذارند.
به همین دلیل تاریخ رسمی که در مدارس و دانشگاهها تدریس میشود، جذاب نیست. من فکر میکنم اگر به نسل جوان تاریخ شفاهی را معرفی کنیم، جذابیت بیشتری دارد.
پریسا امامی