هیس! ترنس ها فریاد نمی زنند

به گزارش دیبا خبر، از روزی که سر صحبت با شهره باز شد و از من خواست تا در مورد ترنس ها و مشکلاتشان گزارش تهیه کنیم، دقیقا یک ماه می گذرد، این نخستین بار است که من برای نوشتن یک گزارش یک ماه زمان گذاشته ام. در ابتدا طی صحبتی که با شهره داشتم، قرار شد تا با یکی از اساتید سابقش که در جریان وضعیت شهره بود، مصاحبه کنم، چون خودش اصلا تمایلی به صحبت کردن نداشت، چند روز بعد با حسین اسلامی، استاد شهره دیدار کردم. به گمانم یک مصاحبه ساده می آمد، اما بعد از شنیدن حرف های او احساس می کردم با دنیای دیگری آشنا شده ام، نگاهی که علیرغم تمام ژست های روشنفکری ام به ترنس ها داشتم، به یکباره شکسته بود، گویی سعی می کردم ترنس ها را بفهمم. می دانستم شهره علاقه ای به مصاحبه مستقیم و رسمی با من ندارد، اما باید هر طور که بود، وارد دنیای او می شدم، برای همین کم کم سعی کردم به او نزدیک شوم، نزدیک سه هفته، ساعت ها با شهره که چند سالی می شد به طور رسمی قدم در وادی زنانه گذاشته بود، گرم صحبت شدم تا از میان حرف هایش او را بشناسم. در طول این مدت از چیزهای زیادی با هم حرف زدیم، از اینکه چه رژ لبی به صورتش می آید، من برای اصلاح ابروهایم به کدام آرایشگاه می روم و حتی مسائل کاملا خصوصی از دنیای هم. گاه او مرا سوال پیچ می کرد و گاه من او را. به نظرم همان اندازه که من در پی شناخت شهره بودم، او هم دوست داشت سر از دنیای یک زن واقعی در بیاورد. علیرغم اینکه من با احتیاط در مورد حریم خصوصی ام می گفتم، او بی پروا بود.
تنهایی عجیبی داشت این دختر، آنقدر تنها که بعضی وقت ها احساس می کردم، من را به عنوان دوست و نه یک غریبه قبول کرده است، از کارهای روزانه اش می گفت، از اینکه امروز خانه تکانی کرده، از غذا پختن هایش، مزاحمت های مردان، پیشنهاد دوستی پسران، از دردهایی که کشیده بود و دغدغه هایش. از آینده ای که با تمام احساسات ناب دخترانه انتظارش را می کشید، از ازدواج و از لذت مادر شدن می گفت، اما می دانست که نمی تواند مادر شود، چون رحِم زنانه ندارد. مدام از خودش عکس می گرفت و نشانم می داد تا تائید کنم که شبیه دخترها شده! صحبت کردن با یک ترنس، تجربه عجیبی است، احساسی که هرگز قابل وصف نیست، همانطور که شناخت دنیای آنها هرگز برای ما ممکن نیست. چطور می شود، زن یا مرد نوعی بتواند انسان هایی را درک کند، که نه زن هستند و نه مرد. ظاهری مردانه دارند و روحیات زنانه یا برعکس.
هیس! ترنس ها فریاد نمی زنند
تصورم بر این بود که با شناخت تقریبی از شهره می توانم گزارشم را در مورد ترنس ها بنویسم اما هر چه بیشتر جلو می رفتم، مطمئن می شدم که من با این افراد بیگانه ام، پس تصمیم گرفتم با ایجاد یک صفحه در اینستاگرام و ایفای نقش یک ترنس، آنها را بیشتر بشناسم.
عکس مبهمی از قیافه ام گذاشتم وروی آن نوشتم “من یک ترنس هستم” بعد از چند دقیقه گشت و گذار در اینستا سراغ یکی از ترنس های فعال رفتم، اسمش سارا بود، یک روز طول کشید تا او به پیام من جواب بدهد، اما به هر حال سر صحبت را با او باز کردم، برای اینکه اعتمادش را جلب کنم، از تنهایی ام گفتم و از اتفاقاتی که برایم افتاده بود. چند روزی طول کشید تا او هم به من اعتماد کند، اما نهایتا آنچه که می خواستم حاصل شد و شنیدم آنچه را که منتظرش بودم، سارا نهایتا لب به گلایه گشود و حرف هایی زد که هیچ گاه آشکار نمی شوند، اما مانند خوره به روح آدم چنگ می زنند، از داستان تجاوزهایی که به او شده بود. “من هیچ وقت به دوستان یا آشنایان در مورد احساسات زنانه ام چیزی نگفته بودم، اما یک روز که خیلی احساس افسردگی می کردم به یکی از دوستان صمیمی دبیرستانم، گفتم که من از درون دختر هستم و شاید روزی برای تغییر جنسیت عمل کنم، او ابتدا کمی مرا مسخره کرد، اما بعد وقتی دید، قضیه جدی است، دیگر چیزی نگفت. تا اینکه یک روز به من زنگ زد و گفت، حوصله اش سر رفته و من را به خانه شان دعوت کرد، من قبلا هم به منزل او رفته بودم، برای همین زود قبول کردم، آنروز دوستم یک فیلم غیر اخلاقی باز کرد و گفت بیا ببینیم، چرا دروغ من هم بدم نمی آمد، وسط های فیلم احساس کردم رفتار دوستم تغییر کرد، خودش را به من چسبانده بود و بدنم را لمس می کرد، تا اینکه نهایتا پیشنهاد شرمانه اش را به من داد، من قبول نکردم، اما او من را تهدید کرد که اگر با او رابطه نداشته باشم، به همه می گوید من ترنس هستم، لحظات خیلی بدی بود، نه می توانستم نه بگویم و نه بله! نهایتا از ترس آبرویم بارها و بارها مجبور شدم تن به خواسته های جنسی او بدهم. از آن زمان به بعد تا زمانی که عمل کنم و ظاهرم شبیه دخترها شود، دیگر به کسی نگفتم که من چه احساساتی دارم، بعد از عمل هم کلا با دوست پسرهایم قطع ارتباط کرده ام، چون می ترسم روابط قبل از دختر شدن و صمیمیت با آنها باعث شود تجربه تلخی که داشتم دوباره تکرار شود”.
سارا می گفت، خانواده ام به خاطر شرایط من مجبور شدند به محله دیگری بروند تا کسی آنها را نشناسد. از وقتی من عمل کرده ام تعدادی از فامیل هایمان با ما قطع ارتباط کرده اند، آنهایی هم که هنوز به خانه ما رفت و آمد دارند، وقتی من در خانه باشم، معذب هستند، زن های فامیل هنوز هم جلوی من چادر سر می کنند و به دخترانشان اجازه نمی دهند با من از نزدیک حرف بزنند، من خیلی دوست دارم در جمع زنان باشم، اما وقتی وارد اتاق می شوم، همه ساکت می شوند. مردها راحت تر من را در جمع شان قبول می کنند، اما من از ترس حرف و حدیث ها خیلی قاطی صحبت هایشان نمی شوم.
می گفت: ما ترنس ها آرزوهای کوچکی داریم که شاید برای دیگران قابل درک نباشد، مثلا دوست دارم یک روز من را هم به تالار عروسی دعوت کنند، با دختران فامیل بنشینم و حرف بزنم و… اما فعلا بزرگترین ترس من تنهایی است، من خیلی خیلی دوست دارم ازدواج کنم، چند تایی هم خواستگار داشته ام، اما وقتی متوجه میشوند عمل کرده ام پا پس می کشند.
ترنس ها آسیب پذیرتر از دختران و زنان
در حین آشنایی من با سارا بود که مساله دیگری برایم پیش آمد، هر روز تعدادی پسر وارد پیجم می شدند، به من پیام می دادند و پیشنهاد دوستی می کردند، اوایل اعتنایی به آنها نمی کردم، اما بعد با خودم فکر کردم، چه بهتر! اینطوری متوجه می شوم رفتار مردها با یک ترنس چگونه است. دل را به دریا زدم و با یک نفر از آن ها صحبت کردم، البته کاملا با احتیاط. او مرد زن داری بود که می گفت، همسرش سرد مزاج است و رابطه خوبی با هم ندارند، برای همین دنبال یک همدم است، گرچه بعد از دو روز معنی همدم را هم فهمیدم و متوجه شدم تنها نیتش برقرای چت تصویری و هرزگی است. مدام به من می گفت از خودت عکس بفرست و از بدنت. به هر بهانه ای از مسائل جنسی حرف می زد، دیگر کار به جایی کشیده بود که مجبور شدم او را بلاک کنم. خلاصه مشخص بود، تصوری که از یک ترنس داشت، کاملا جنسی و غیر اخلاقی بود.
طی چند روزی که صفحه صوری ام باز بود، چندین پیشنهاد جنسی دیگر هم به من شد، برخی ها هم فقط می آمدند، فحش می داند و می رفتند. بدترین و سخت ترین قسمت این گزارش هم برای من دقیقا همین بخش بود که مجبور بودم انواع توهین ها و بی حرمتی ها را تحمل کنم. البته این را هم بگویم، این وسط ها برخی ها هم بودند که به من پیام های امید بخش می دادند و سعی می کردند از من دلجویی کنند، گرچه تعدادشان خیلی کم بود.
استرس بارداری عامل مهم در بروز اختلالات هورمونی
حسین اسلامی، استاد دانشگاه، متولد سال ۱۳۵۱ و دانشجوی دکترای فلسفه غرب است، او مدتی استاد شهره بوده و چند سالی نیز به مطالعه در مورد ترنس ها پرداخته است و اطلاعات کاملی در مورد این قشر دارد.
او که سالها در جمع ترنس ها در فضای مجازی به عنوان ناظر حضور داشته می گوید: تراجنسیتی ها به شدت آسیب پذیر هستند، آن دسته از ترنس هایی که تمایلات زنانه دارند، اما ظاهری مردانه، دنبال حامی و پناه برای خو هستند، اما وقتی با پسران دیگر یا حتی دوستان صمیمی خود این مورد واقعیت وجودی شان صحبت می کنند، مشخص نیست چه اتفاقی برایشان می افتد. شاید دوستانشان آنها را برای همیشه طرد کنند، یا نه شاید هم کاملا آن ها را درک کنند، به احتمال قوی به خاطر شرایط خاصی که دارند، مورد انواع سوء استفاده های جنسی و تجاوز قرار بگیرند، اما به خاطر حفظ آبرو صدایشان را هم در نمی آورند. اکثر ترنسها به مرور زمان تبدیل به انسان های جامعه گریز میشوند، چرا که نه در جمع مردان جای دارند و نه در جمع زنان، مخصوصا بانوان بیشتر مواقع ترنس ها را طرد می کنند.
به گفته وی، بر اساس آخرین آمار حدود ۲۵ هزار ترنس در ایران وجود دارد که البته تنها شامل آمار رسمی می شود، یعنی تنها کسانی که جرات کرده اند به عنوان ترنس خود را بله بهزیستی معرفی کنند، از این تعداد حدود چهار هزار و ۵۰۰ نفر در ردیف تغییر جنسیت هستند و حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ نفر نیز موفق به تغییر جنسیت شده اند. نکته جالب توجه این است که حدود ۳۷ درصد از آنها “اف تو ام” تراجنسیتی زن به مرد و ۶۳ درصد آنها “ام تو اف” یا همان تراجنسیتی مرد به زن هستند.
اسلامی با بیان اینکه عمل تغییر جنسیت در ایران تنها در شهرهای تهران، مشهد و اراک انجام می شود، گفت: هزینه عمل و اقدامات قبل و بعد از آن بسیار سنگین است و متاسفانه بهزیستی حمایت زیادی از ترنس ها نمی کند، اگر داوطلبان تغییر جنسیت بیمه درمانی باشند، وامی با مبلغ اندکی برای عمل به آنها تعلق می گیرند که آنها برای گرفتن همین وام کوچک هم باید هفت خوان رستم را طی کنند. از طرف دیگر علی رغم اینکه ایران از بنیانگذاران عمل تغییر جنسیت در جهان است، اما در حال حاضر تجهیزات و تکنولوژی ها در این زمینه چندان به روز نیست و همین امر باعث می شود، ترنس ها بعد از عمل همچنان از لحاظ فیزیولوژیکی با مشکل مواجه شوند. وقتی مردی با عمل خود را تبدیل به زن می کند، ظاهرش کاملا زنانه نمی شود، رحِم ندارد و هرگز نمی تواند باردار شود.
بیشتر ترنس هایی که خود را زن کرده اند، از نظر ظاهری هنوز حالت مردانه دارند و با استفاده از کِرم پودر، آرایش و فتوشاپ عکس خودشان را زیباتر جلوه می دهند.
در کشورهای اروپایی اقدامات هورمون تراپی، زنانه سازی صورت و اندام ها به راحتی انجام می شود، به طوری که بعد از عمل تشخیص اینکه فرد مرد یا زن بوده سخت می شود، نمونه اش “آندریا پیجیک” مدل و بازیگر معروف استرالیایی است که قبل از عمل جراحی یک مدل مرد بود و بعد از عمل هم یک مدل موفق زن شد.
وی با اشاره به تحقیقاتی که در رابطه با این قشر انجام داده است، اظهار می کند: یک ترنس با عضو کامل مردانه یا زنانه به دنیا مى آید ولى با تفکرات و رفتارهایى مخالف با جنس خود. یک تراجنسیتی می تواند از نظر ظاهری و جسمی یک مرد کامل باشد، با ریش و سبیل و قدرت جنسی مردانه، اما مغز وی زنانه است، نه مردانه. من مقاله ای هم در این مورد نوشته ام و به جرات می گویم، ترنس بودن یک تقلید رفتار نیست، ذات یک فرد است. ترنسی که در خیابان راه می رود، پسری که ابروهایش را بر می دارد، موهایش را رنگ کرده، آرایش می کند و با تیپ زنانه در جامعه ظاهر می شود، دنبال جلب توجه و تظاهر نیست، بلکه ذات واقعی اش همین است. شاید تعداد اندکی هم واقعا ترنس نباشند و به هر دلیلی اَدای ترنس ها را دربیاورند، اما ۹۹ درصد آدم هایی که لباس و رفتار جنس مخالف را انجام می کنند، واقعا ترنس هستند، اکثر این افراد را اگر به آزمایش هورمونی بفرستید، نتایج آزمایش حقیقت وجودی آن ها را اثبات می کند، شاید هم در آزمایش های هورمونی چیزی مشخص نشود، اما به هر حال اینها واقعا متعلق به جنسیت ظاهری خود نیستند. مردی را می شناختم که بعد از گذشت شش سال از زندگی مشترک با همسرش و داشتن یک دختر، از همسرش جدا شد و عمل تغییر جنسیت انجام داد.
این استاد دانشگاه بیان می کند: متاسفانه این افراد به سختی می توانند با جنس مخالف رابطه دوستی داشته باشند، آقایان تحقیرشان می کنند و بانوان به نوعی از این افراد ترس و واهمه دارند.
اکثرا ترنس ها از سوی خانواده طرد می شوند، در جمع دوستان قدیمی جایی ندارند، نه مردها و نه زن ها با حضور این افراد راحت صحبت نمی کنند. البته تجربه نشان داده است، برادران ترنس ها با تغییر جنیست دختر به پسر و خواهران شان با تغییر جنسیت مرد به زن راحت تر کنار می آیند، و این به دلیل همزاد پنداری و درک روحیات آنها است.
شاید ترنس ها از نظر بسیاری از ما ” آخر الزمانی” به نظر برسند، اما واقعیت چیز دیگری است. این مورد حتی از نظر علمی نیز اثبات شده است، جنین در چهار ماهگی تشکیل و به عبارت ساده تر جنسیت مشخص می شود، اگر در این مقطع مادران باردار دچار استرس شدید شوند یا به هر دلیلی حالت روحی و روانی مادران مشوش باشد، احتمال بروز اختلالات جنسی در نوزادان بالا می رود. اکثر ترنس هایی که امروز در گوشه گوشه شهر می بینید، بین سال های ۶۰ تا ۷۳ به دنیا آمده اند، که بخشی از این زاد و ولدها در زمان جنگ بوده و احتمالا استرس ناشی از جنگ عامل مهمی در بروز اختلالات جنسی به شمار می رود، نوعی جهش در هیپوتالاموش.
وی ادامه می دهد: ترنس ها احساس می کنند، اگر تغییر جنسیت دهند، تمام مشکلاتشان حل می شود، اما حتی بعد از عمل هم نمی توانند به راحتی در اجتماع ظاهر شوند، حتی بین قشر تحصیل کرده هم احساس غربت می کنند، همان تفکر قبلی که سال های سال در مورد ترنس ها بوده، اکنون چندان تفاوتی نکرده است، حتی تحصیل کردگان جامعه هم این طرز تفکر اشتباه را درباره این افراد دارند. در دنیا ترنس ها را به عنوان بیمار روحی می شناسند اما در ایران منحرف جنسی.
اسلامی یکی از دغدغه های تراجنسیتی ها را پذیرش نقش عنوان کرده و می افزاید: تصور کنید ترنسی را که سال ها به دلیل شرایط جسمی بین پسران بزرگ شده است، او بعد از عمل نمی تواند به طور کامل نقش زنانه خود را ایفا کند، این افراد شاید بهترین خانه دارها، آشپزها و رقاص ها باشند، اما یک زن واقعی نمی شوند.به اصطلاح نباید تصور کنیم که این ها بعد از عمل تهمینه یا رستم می شوند، ترنس ها در ایفای نقش اجتماعی موفق تر هستند تا زندگی شخصی. ازدواج های این قشر نیز اکثرا با مشکلات زیادی توام بوده و در موارد زیادی منجر به شکست می شود. با این حال ازدواج بین ترنس ها احتمال موفقیت بیشتری نسبت به سایر ازدواج ها دارد، چون راحت تر همدیگر را درک می کنند.
وی می گوید: جامعه با عمل زن به مرد راحت تر برخورد می کند، گرچه این افراد نیز بعد از عمل به ندرت می توانند مرد کامل شوند و اکثرا مشکلات جنسی پیدا می کنند. بزگترین مشکل این افراد این است که هنوز آنچنان که باید و شاید در جامعه فرهنگسازی نشده است، این ها نه راه پس دارند و نه راه پیش. خوشبختانه نگرش مردم نسبت به ترنس ها در سال های اخیر کمی بهتر شده و حداقل با انگشت آن ها را به یکدیگر نشان نمی دهند، اما همچنان سختی های زیادی را متحمل می شوند.
روایت اولین ترنس ایرانی و فتوای امام خمینی (ره)
مریم خاتون پور مُلکآرا اولین تراجنسی شناخته شده ایرانی بود که در سال ۱۳۹۱ از دنیا رفت، او توانسته بود، نزد امام خمینی (ره) برود و جواز تغییر جنسیت بگیرد. این نخستین بار بود که رهبر یکی از ادیان چنین مجوزی برای ترنس ها صادر کرده بود.
به اعتقاد “رابرت تیت” خبرنگار گاردین، فتوای آیت الله خمینی (ره) که در آن در صورت تحقق شرایطی، عمل جراحی برای تغییر جنسیت مجاز دانسته میشد، تأثیر پایداری بر جا گذاشت زیرا اکنون ایران به صورت کشور پیشگام در عمل جراحی برای تغییر جنسیت درآمدهاست.
مریم خاتون پس از این کار نیز دست از تلاش خود بر نداشت و با تمام مشکلات سر راهش یک انجمن مردم نهاد رسمی (NGO) و تحت نظارت وزارت بهداشت و وزارت کشور را تاسیس کرد. ملکآرا دنبال این بود تا استانداردهای تغییر جنسیت را در ایران برقرار کند و به تراجنسیهای دیگر کمک کند. مریم ملک آرا انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران را در سال ۱۳۸۶ هجری شمسی با کمک چند نفر از پزشکان برای حمایت از تراجنسیهای ایرانی ثبت کرد.
ملک آرا در سال ۲۰۰۱ در تایلند تحت عمل جراحی قرار گرفت، زیرا به هیچ عنوان از جراحیهای داخل ایران رضایت نداشت.
گزارش: ساناز شهابی